و باز شنبه ای دیگر
و باز امید دیگر
هفته هایی عجیب در پی راندن و گریختن سپری شدند، و چقدر واهمه از رویارویی با واقعیت، کاش نداشتن جرأت ایستادن و گرفتن حق اینگونه آواره ام نمی کرد.
آدم های زیادی هستند که می خواهند دنیای به ظاهر دوست داشتنی را، از میان انسانهای فقط سکوت ببلعند. کاری ندارم از چه نمی ترسند کاش می توانستم خوب بفهمم من و تو نباید قاضی باشیم هنوز پشت میز محاکمه باید نقش خود را بازی کنیم.
قاضی خودش کاردان هست اطمینان کن