امروز به اجبار و ناخواسته وارد مهمانی شدم که دوست نداشتم، چقدر چشمانم درد می کرد و چقدر خواب می خواست... ولی باید می رفتم و حالا غم اینکه کی خنگ می شوم...
و چقدر راحت گناهکار و درخور سرزنش... آخر چرا خودم هم نمی دانم.کاش منطق این جسارت و بیم را می فهمیدم
خدایا شکرت کنارم باش